عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : پنج شنبه 6 تير 1390
بازدید : 1016
نویسنده : شیخ پاسکال

 چخوف نويسنده اي بشردوست، آزديخواه و روشنفکر بود و داستانهاي وي حکايت از افکار مترقي او مي نمايد. او با فساد و دروغ، خودنمايي، سرشکستگي، منفي بافي، کوته نظري، ستمگري، آزاديخواهي دروغين و سرانجام، صفات منفي با کمال خشونت مبارزه مي کند و جامعه عقب مانده را به آينده درخشان و زندگاني سعادتمندانه اميدوار مي سازد و براي رسيدن به اصول مترقي افکار برجسته اي به خوانندگان آثار خود تلقين مي کند.
«آنتوان پاولويچ چخوف» Anton – Tchekhov درام نويس و داستانسراي معروف روسي در 17 ژانويه سال 1860 در شهر « تاگان روگ» در شمال قفقاز در آغوش يک خانواده  بي چيز و معتقد به سنن و آداب قديمي و ملي به دنيا آمد و در دوم ژوئيه سال 1904 در 44 سالگي در «بادن وايلر» محلي واقع در جنگل سياه درگذشت.
جد چخوف از سرف هايي بود که با صرفه جويي و کار زياد آزادي و حيات خود و خانواده اش را از ارباب خويش بازخريد کرده بود. پدرش با داد و ستد جزئي اي که داشت نمي توانست هزينه ي زندگي خانواده را تأمين نمايد و از اين رو «آنتون» کوچک، در آغاز زندگي با قيافه ي شوم فقر آشنا گرديد و به اثرات مخرب آن پي برد. با آنکه چخوف در سختي و فشار زندگي مي نمود لکن با عزت نفسي که داشت کوچکترين گله و شکايتي ابراز نمي کرد و با کار و کوشش فراوان، تحصيلات مقدماتي خود را در «ژبمنازيوم » مسقط الرأس خاتمه داد و براي تحصيل در دانشکده پزشکي عازم مسکو شد و در سال 1879 در نوزده سالگي وارد دانشگاه مسکو گرديد و به تحصيل طب پرداخت. وي تنها به تحصيل در دانشکده اکتفا نکرد و با وجود ذوق فطري به نوشتن داستانها و نوول ها و مقالات در مطبوعات فکاهي سرگرم شد و به اين جهت وقتي در سال 1884 درجه ي دکتراي طب را گرفت شغل طبابت را با حرفه ي نويسندگي توأم ساخت ولي بعدها تمام اوقات خود را وقف نوشتن کرد و از اين راه مقام شامخي در دنيا به دست آورد. چخوف جز در دوره ي عموميت بيماري و يا در سالهاي 1892 و 1893 به طبابت نپرداخت. نخستين داستانهاي او با نام مستعار چخوف انتشار يافت و در سال 1886 برخي از داستانهايش به صورت کتابي به نام «داستانهاي رنگارنگ» منتشر شد، اين کتاب موفقيت بسيار کسب کرد. در سال 1887 وي نخستين نمايشنامه ي خود را به نام «ايوانف» تحرير کرد.
آنتوان چخوف بر اثر فقر و استيصال دوران کودکي و زحمات شبانه روزي دوران جواني در سي سالگي مبتلا به بيماري خانمانسوز سل گرديد که تا پايان حيات کوتاهش مونس اين نويسنده ي بزرگ بود و بالاخره هم باعث مرگ وي شد. با آنکه چخوف مريض بود و با آنکه خودش هم طبيب و از مرض خود اطلاع داشت با اين وصف دمي از کار و کوشش دست بر نمي داشت و تقريباً تمام ساعات فراغت خود را سرگرم نوشتن بود و براي مطالعه ي روحيات و احوال عموم مردم و طبقات مختلف به مسافرتها و گردشهاي پر زحمتي تن مي داد، چنانکه در سال 1890 راه سخت و دور و دراز سيبري را در پيش گرفت و در آنجا وضع تبعيديها را مطالعه کرد و از اين سفر ره آوردي به نام «جزيره ي ساخالين» براي ستمديدگان رژيم تزاري به ارمغان آورد که در سال 1891 منتشر شد . اين کتاب تا حدودي رژيم پليس تزار را که محکومين را به جزيره ي ساخالين مي فرستاد تخفيف داد. چخوف در سال 1891 تا 1897 با پدر و مادرش در ملکي که که در نزديکي مسکو خريده بود زندگي کرد. در سال 1897 که در معرض تهديد مرض سل قرار گرفت ناگزير شد قسمت اعظم اوقات خود را در کريمه و خارجه بگذارند. وي در سال 1896 نمايشنامه ي خود را به نام «مرغ نوروزي» در مسکو انتشار داد، اما اين اثر در «پطرزبورگ» با عدم موفقيت روبرو شد و دو سال بعد در سال 1898در مسکو نيز از اين نمايشنامه تجليل شاياني شد.
 
آنتوان چخوف در سال 1900 بر اثر توجه نويسندگان و دانشمندان و قاطبه ي ملت به وي و در نتيجه ي نفوذ و شهرت انکار ناپذير خود به عضويت افتخاري آکادمي روسيه انتخاب شد و مورد تقدير فراوان قرار گرفت. «عمووانيا» در 1899 و «سه خواهران» در 1901 و «باغ گيلاس» در سال 1904 از جمله نمايشنامه هاي او بود که در مسکو با موفقيت روبرو شد. وي در سال 1901 با يک هنرپيشه به نام «اولگاکپنير» ازدواج کرد.
موقعي که دولت روسيه عضويت به نام «ماکسيم گورکي» نويسنده ي معروف روسيه را از آکادمي لغو کرد آنتوان چخوف نيز استعفا داد. در محيط تئاتر از نمايشنامه هاي وي با اشتياق زياد استقبال شد و اغلب از نمايش نامه هاي  وي در صحنه نمايشگاه آکادمي مسکو به معرض تماشا گذارده شد و در ساير پايتخت هاي اروپا هم مورد نمايش و تحسين تماشاگران قرار گرفت. در جهان هنر و ادب پيروزي روزافزون چخوف افتخارات زيادي براي وي فراهم آورد و آکادمي براي مجموعه ي داستانهايش جايزه ي «پوشکين» را به وي اهداء کرد.
چخوف به نويسندگي خود ادامه مي داد که بيماري وي شديدتر شد و به دستور پزشکان ناگزير به نقاط جنوبي فرانسه رفت و با آنکه کار کردن برايش زيان داشت دست از کارهاي ادبي نکشيد و پس از مدتي اقامت در آن کشور به مسافرت خود در ايتاليا و آلمان ادامه داد و بالاخره به وطن خود بازگشت و در سال 1904 با مرض سل از دنيا رفت.
چخوف نويسنده اي بشردوست، آزديخواه و روشنفکر بود و داستان هاي وي حکايت از افکار مترقي وي مي نمايد. اي با تمام قوا از آزادي دفاع کرد، براي دسترسي مردم به حقوق خود کوشش نموده و با انتقاد از اصول اجتماعي و وضع موجود مردم را به سوي ترقي فکري و اخلاقي سوق داده است. وي با فساد و دروغ، خودنمايي، سرشکستگي، منفي بافي، کوته نظري، تحمل ظلم، آزاديخواهي دروغي و بالاخره صفات منفي با کمال خشونت مبارزه مي کند و جامعه عقب مانده را به آينده ي درخشان و زندگاني سعادتمندانه اميدوار مي سازد و براي رسيدن به اصول مترقي افکار برجسته اي به خوانندگان آثار خود تلقين مي کند.



:: موضوعات مرتبط: زندگی نامه آنتوان چخوف , ,

صفحه قبل 1 صفحه بعد

کانال ما با مطالب قشنگ برای شما https://telegram.me/haghighathayema

دانشمند مورد علاقه ی شما کیست؟؟؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دنیای زندگینامه و... و آدرس paskalov.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com